فلسفه مدیریت آموزشی- جلسه دوم
ـنویسنده : آقای روزبه
فلسفه و مدیریت
ـ تعریف، کارکرد فلسفه مدیریت
ـ وظایف اصلی فلسفه مدیریت
ـ تقسیم بندی علوم
امروزه با تنوع علوم، فلسفه را در کنار علم می بینند (و جدایی بین آن ها قائل شده اند). زمانی که توجه فلسفه معطوف به یک علم می شود (به آن فلسفه هم می گویند) فلسفه آن علم به شمار می ورد. در واقع همان فلسفه علم شناسی است. یعنی به دنبال شناختن علم است.
فلسفه علم یک سیستم فلسفی است که بررسی منظم را درمورد ماهیت، رویش ها، مفاهیم، پیش تصورات علم و مکان و موقعیت آن در نظام تعقلی به عهده دارد.
وظایف اساسی فلسفه علم:
1. مطالعه پیدایش یک علم است. سوال: آیا مدیریت آموزشی یک علم است که فلسفه را در اختیار آن قرار دهیم؟ بله. پس فلسفه چه کمکی به مدیریت آموزشی می کند؟ فلسفه مدیریت آموزشی کمک می کند به روند پیدایش علم مدیریت آموزشی.
تعریف مدیریت آموزشی: فرایندی اجتماعی که با به کارگیری مهارت های علمی، فنی و هنری، تمام منابع مالی و انسانی را سازماندهی و هماهنگ کرده تا به هدف های مورد نظر برسند. مثال هدف ها (اهداف تعلیم و تربیت ـ آموزش و پرورش)
چرا (هزی) را باید در کنار سایر مهارت های علمی و فنی ببینیم؟
ادامه مطلب ...
ـ فلسفه و مدیریت
ـ تعریف، کارکرد فلسفه مدیریت
ـ وظایف اصلی فلسفه مدیریت
ـ تقسیم بندی علوم
امروزه با تنوع علوم، فلسفه را در کنار علم می بینند (و جدایی بین آن ها قائل شده اند). زمانی که توجه فلسفه معطوف به یک علم می شود (به آن فلسفه هم می گویند) فلسفه آن علم به شمار می ورد. در واقع همان فلسفه علم شناسی است. یعنی به دنبال شناختن علم است.
فلسفه علم یک سیستم فلسفی است که بررسی منظم را درمورد ماهیت، رویش ها، مفاهیم، پیش تصورات علم و مکان و موقعیت آن در نظام تعقلی به عهده دارد.
وظایف اساسی فلسفه علم:
1. مطالعه پیدایش یک علم است. سوال: آیا مدیریت آموزشی یک علم است که فلسفه را در اختیار آن قرار دهیم؟ بله. پس فلسفه چه کمکی به مدیریت آموزشی می کند؟ فلسفه مدیریت آموزشی کمک می کند به روند پیدایش علم مدیریت آموزشی.
تعریف مدیریت آموزشی: فرایندی اجتماعی که با به کارگیری مهارت های علمی، فنی و هنری، تمام منابع مالی و انسانی را سازماندهی و هماهنگ کرده تا به هدف های مورد نظر برسند. مثال هدف ها (اهداف تعلیم و تربیت ـ آموزش و پرورش)
چرا (هزی) را باید در کنار سایر مهارت های علمی و فنی ببینیم؟
کانت مهارت های مدیریت را به چند دسته تقسیم کرده است؟ تخصصی، مفهومی و ادراکی، (تخصصی و فنی)، انسانی، زیرا در مدیریت آموزشی مدیریت بر انسان هاست، بحث ذوق و انگیزه دارد و باید بتوانیم با هز دانش آموز را به حضور در کلاس ترغیب و تشویق کنیم. مدیریت آموزشی یکی از حوزه های دانش مدیریت است که کاربرد روش علمی در این رشته به منظور توصیف خصوصیات و عناصر سازمانی بین انسان ها در سازمان های آموزشی است.
2. بررسی روند تحولات و عوامل موثر یک علم از کی شروع شده، الان به کجا رسیده و پایه های آن چه هستند؟
3. مطالعه انتقادی و ارزشی درباره روش های علمی، نشانه ها و پایه های سیستم های منطقی علوم. کار فلسفه بررسی بایدها و نبایدهاست.
4. بررسی ماهیت علم از حیث فلسفی.
5. کشف و تنظیم روابط یک رشته علمی با علوم دیگر ـ (یک علم در صورتی پویا است که بتواند ارتباطش را با سایر علوم نگه دارد)
6. بررسی نظریه های مطرح شده در یک رشته و تعیین صحت و سقم آن ها.
7. کشف و تنظیم ویژگی ها و شرایط پذیرش یک رشته به عنوان یک علم.
8. تعیین قلمرو و محدوده ی خاص علوم.
9. بررسی فراشناخت و فراتحلیلی نظریه ها و ارتباط آن ها با یکدیگر و ارائه طبقه بندی مناسب.
بنابراین فلسفه مناسب علم مدیریت آموزشی به بررسی روند پیدایش علم مدیریت آموزشی، دلایل علم بودن آن و رابطه علم مدیریت آموزشی با سایر رشته های دیگر علوم می پردازد.
مدیریت کمتر به صورت تجربه است و بیشتر عقلی است.
تقسیم بندی علوم:
از نظرروش:
1. 1- عقلی: مانند منطق و فلسفه، ریاضیات و اخلاق ،علومی که بیشتر ذهنی هستند.
2. 2-نقلی: منابعی که دست به دست از گذشته به ما رسیده است مانند تاریخ، کلام، فقه.
3. 3- تجربی: با آزمایش و تجربه بوجود آمده اند مثل علوم پایه.
از نظر هدف و نتیجه:
1. علوم اجتماعی. از نظر هدف و نتیجه مدیریت آموزشی جزء علوم اجتماعی است.
2. علوم اقتصادی.
3. الهیات.
از نظر موضوع:فلسفه موضوعات علمی را تعیین کرده است.
1. آموزش.
2. شیمی.
3. زیبا شناسی( هنر).
4. ریاضی. و ...
تعریف فلسفه مدیریت: فرآیند اندیشیدن در هستی سازمان (چرا بوجود آمده و ماهیت آن) و مدیریت با به کارگیری قوای ذهنی و سیستم ارزشی برای پیدا کردن روش های درست، تعیین اولویت ها، بوجود آمدن ارتباط منطقی بین اعتقادات و نظریات مختلف و قضاوت نسبت به اومور سازمان و مدیریت.
مدیریت آموزشی یکی از حوزه های مطالعاتی دانش مدیریت است، علم مدیریت آموزشی مجموعه ای منسجم از دانش حاصل از کاربرد روش های علمی به منظور توصیف خصوصیات و تبیین عناصر سازمانی و روابط فی ما بین آن ها در ساز مان ها ی آموزشی است.
عناصر سازمانی: متشکل از 1ـ سیستم رفتاری افراد، گروه و سازمان غیر رسمی. 2ـ سیستم ساختاری اختصار سازمانی نمودار سازمانی، اهداف. 3ـ سیستم تکنولوژیک، فرآیند و روش های انجام کار و تولید و ... 4ـ سیستم محیطی، مشتریان و ارباب رجوع، رقبا، جامعه، دولت و...
علم مدیریت آموزشی: کارکردهای مدیریت (برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و کنترل، دسته بندی) در سازمان های آموزشی را بر تئوری و دانش علمی مبتنی می سازد.
هدف علم مدیریت آموزشی چیست؟ بهبود اثر بخشی، بهره وری و کیفیت در سازمان های آموزشی است.
سازمان آموزشی:
سازمانی است که به ارائه خدمات آموزشی می پردازد. (مدرسه، دانشگاه، بهداشت، فنی
حرفه ای و..)
سازمان های آموزشی دو دسته کلی اند: 1ـ سازمان های آموزشی صف (آن هایی که در خط عملیات کار می کنند). 2ـ سازمان های آموزشی ستاد (در راس سازمان ها هستند و سیاست گذاری می کنند و ابلاغ به صف تا اجرا شود).
سازمان صف: به طور مستقیم به ارائه خدمات آموزشی می پردازد. مثال: مدرسه ضمن خدمت دستگاه ها.
سازمان ستاد: پشتیبانی از صف ـ ادارت آموزش و پرورش، مراکز بهداشتی، وزارت خانه ها.
مهم ترین زمینه های مطالعاتی علم مدیریت آموزشی:
ـ مدیریت آموزش عالی
ـ مدیریت آموزش عمومی: آموزش دانش آموزان، منطق بر آموزش رسمی.
ـ مدیریت آموزش کارکنان: توانمند سازی، بهسازی، دانش افزایی کارکنان و کارمندان.
سوال هفته آینده: با توجه به رویکردهای متداول در آموزش مدیریت، تئوری های کلاسیک و تئوکلاسیک را توضیح دهید. برای هرکدام 3 نمونه نظریه اشاره کنید. (ذهنیت فلسفی، بهرنگی)
کارکردهای فلسفه مدیریت:
1. 1-اندیشیدن و تحقیق نظری.
2. 2-تجزیه و تحلیل.
3. 3- انتقاد و ارزیابی.
4. 4-ترکیب.
5. 5- بررسی ارزش ها.
6. 6- قضاوت و نتیجه گیری، تصمیم گیری.
7. 7- جهان بینی.
8. 8-ایجاد ذهنیت فلسفی در مدیر.
1ـ اندیشیدن و تحقیق نظری: همان فلسفیدن است (یعنی همان معنای فلسفه است) و به مسایل نظری سازمان مدیریت که در محدوده علوم حسی و تجربی قرار نمی گیرد و از آن ها فراتر است می اندیشد و پاسخ می دهد.
در واقع سوالات در این بخش از این نوع هستند.
مثال: آیا جامعه باید در خدمت سازمان باشد یا ساز مان در خدمت جامعه؟
برای پاسخ باید مبنای نظری داشته باشیم تا بر مبنای آن به استدلال و منطق جواب دهیم. ابتدا باید جواب دهیم سازمان چرا بوجود آمده است؟ برای رفع نیاز جامعه، پس موجودیت سازمان وابسته به جامعه است.
سوال: در هنگام مدیریت مصالح مدیر در اولویت قرار می گیرد یا مصلحت دیگران؟ تحقق حقوق فرد بر سازمان و حقوق فرد و ...؟ اگر مدیر چنین حقی دارد که مسایل را از دیدگاه منفعت خویش تفسیر کند معیار منطق این حق کدام است؟ مدیریت با حقوق و مصلحت افراد در جامعه سر و کار دارد.
2ـ تجزیه و تحلیل: فلسفه مدیریت با روش منطقی با استفاده از مفاهیم و زبان به بررسی مسایل با نگرش علت و معلولی می پردازد و هیچ موضوعی را با فوریت و بدون تأمل و تحلیل نمی پذیرد. این قسمت از فلسفه مدیریت، مربوط به فلسفه تحلیلی است که انطباق یا عذم انطباق معانی را در یک متن یا موضوع مورد بررسی قرار می دهد. در فلسفه تحلیلی منطق مفاهیمی را که به کار می بریم که همچنین ناکافی بودن آن ها را نسبت به حقایق مورد بررسی قرار می دهد. بالاتر از همه می کوشد که معانی مختلفی که وابسته به مفاهیم اساسی و پراستفاده از قبیل آزادی، تجربه و دانش را روشن کند.
بنابراین بررسی این که آیا مدیریت در ادعاهای خود از منطق درستی بهره می گیرد بر عهده فلسفه مدیریت است لذا باید با دیدی تحلیلی به تجزیه مسایل مربوط به تصمیم گیری و سازماندهی پرداخت و مطمئن شد که در اجزاء هر کدام از منطق استفاده شده و نتایج به دست آمده کاملا منطقی است.
3ـ استفاده و ارزیابی: فلسفه مدیریت پس از تحلیل مسایل به انتقاد و ارزیابی از آن ها می پردازد. این انتقاد شامل روش ها، اهداف، اخلاق، اوضاع اجتماعی، سیاسی اقتصادی سازمان و مدیریت نیز می گردد. انتقاد و ارزیابی به فلسفه ارزیابی مربوط می شود. هر کاری که صورت می گیرد، قائدتا از برنامه ریزی شروع و به نظارت و کنترل ختم می شود و ازریابی در مرحله آخر هم هست که آیا به اهداف رسیده ایم یا نه؟ و به چه میزان؟
در فلسفه ارزیابی ما به دنبال بوجود آمدن استاندارد یا معیار برای برآرود ارزش ها، قضاوت در باره رفتار و ارزیابی هز است. بحث بایدها و نباید، خوب و بد، درست و غلط، زشت و زیبا و... را مورد آزمون قرار می دهد. از نظر روان شناسان تجربی رفتارهای مختلف انسان از نظر اخلاقی نه خوب و نه بد هستند بلکه به صورت ساده شکلی از رفتار هستند که باید به طور آزمایشی و تجربی مورد مطالعه قرار گیرند، اما از نظر یک مدیر یا معلم یا هرکس دیگری که با دید فلسفه به آن ها نگاه می کند بعضی از رفتارها با ارزشند و برخی دیگر بی ارزش یا کم ارزش. فسفه ارزیابی به دنبال کشف و توصیه اصولی برای تصمیم گرفتن این که چه رفتار و اعمالی باارزش هستند، چرا آن ها باید چنین باشند یا چنین نباشند، می باشد.
ما در بررسی رفتار در روان شناسی و مدیریت بار ارزشی به آن نمی دهیم اما در فلسفه می دهیم. در مجموع فلسفه ارزیابی به دنبال کشف و توصیه اصولی برای تصمیم گرفتن این که چرا اعمال و رفتارهایی باارزش هستند چرا باید چنین باشند، می باشد.
4 ـ ترکیب: کنار هم قرار دادن اجزاء
فلسفه مدیریت نه تنها به مسایل علمی مدیریت و روش های آن به طور تجزیه ای و تدریجی توجه دارد بلکه تمام آن ها را در دخالت و هماهنگی و به صورت کلی نیز مورد توجه قرار می دهد. ترکیب در فلسفه مدیریت مربوط به فلسفه نظری می شود.
(روشی برای اندیشیدن به طور سیستماتیک) این فلسفه طریقی برای اندیشیدن به طور سیستماتیک نظام دار درباره هرچیز که وجود دارد می باشد.
نکته: فلسفه مدیریت در دهه های اخیر و امروزه سعی زیادی برای شناخت همه نهادهای اجتماعی به عنوان سیستم به عمل آمده تا همه آن ها را در حالت تجزیه و ترکیب بشناسد. (نظریه سیستم ها را مطالعه کنید)
سیستم مجموعه ای است از اجزاء و البته که یک کل را تشکیل می دهند. این اجزاء را ترکیب کنیم کل بوجود می آید. لذا این کل بدون اجزاء مفهوم ندارد، فلسفه کوشش خود را معطوف کرده به این که یافتن نظم، اجزاء، نحوه کار کردن آن ها، بنابراین فلسفه نظری هم که ترکیب جزئی از آن است، کوشش خود را معطوف به دست یافتن به نظم و ترتیب و کلیت می سازد. کار آن فقط جزئیات نیست بلکه به کل و دانش و تجربه مربوط می شود. و یک شاخه را نمی نگرد بلکه کل علم را.
5 ـ بررسی ارزش ها: در برسی ارزش ها به دنبال این هستیم که در هر سازمان ارزش هایی از گذشته به ارث گذاشته شده. این ارزش ها فرهنگ شده است و تغییر آن مشکل است. کار فلسفه شناشایی و تثبیت برخی از این ارزش هاست. در برخی مواقع این ارزش ها، به سادگی ارزشمندی آن ها قابل مشاهده نیست و یکی از وظایف فلسفه مدیریت بررسی این ارزش هاست.
در هر سازمانی ارزش هایی از گذشته به ارث گذاشته شده که در حال حاضر (گرچه ماهیت ارزشی دارند) اما ارزشمندی این ارزش ها روشن و یقینی نیست. (مثلا ارزش های مذهبی، نظم و سازماندهی و وقت شناسی در سازمان های ما کم رنگ است) کار فلسفه مدیریت بررسی ارزش این ارزش ها و حتی آموزش آن هاست. یکی از کارکردهای فلسفه مدیریت بررسی ارزش ارزش هایی است که به فراموشی رفته اند یا کم رنگند.
6 ـ قضاوت و تصمیم گیری: قضاوت امری درونی و وجدانی است و تصمیم گیری نیازمند نوعی قضاوت و کار درونی است. قضاوت در حقیقت حکمی است فلسفه مدیریت درباره مسایل مختلف می دهد.
اگر مدیری کرامت و ارزش انسانی را رعایت نمی کند و اخلاق را در تصمیم گیری ها به حساب نمی آورد، فلسفه مدیریت علاوه بر آن که می گوید چنین عملی درست نیست راه عادلانه را توجه به انسان ها، فراهم ساختن زمینه مشارکت آن ها در تصمیم گیری سازمان و مدیریت معرفی می کند. در برخی مواقع مدیر شیوه مدیریت وظیفه مدار و بوروکراتیک دارد اما شیوه مدیریتی که علم می پسندد و فلسفه، این نیست ـ روابط محور است ـ
عدم دخالت زیردستان در تصمیم گیری ها، عدم کار تیمی، عدم توجه و احترام به زیردستان، همه از مشکلات هستند. فلسفه مدیریت علاوه بر آن که می گوید چنین اعمالی درست نیستند، راه عادلانه در اختیار سازمان مدیریت می گذارد.
انسان بایستی باور کند، اگر انسان باور نداشته باشد عمل نمی کند.
7 ـ جهان بینی: نوعی دید انسان نسبت به جهان هستی است. طرز تفکر درباره جهان هستی، برداشت ما از جهان هستی، این که جهان مخلوق خالقی است.
سوال: رفتار انسان ها ناشی از جهان بینی آن هاست؟
8 ـ ایجاد ذهنیت فلسفی در مدیر:
- ۹۴/۰۸/۰۷
هـــمه عـــالم فـــنا،بـــاقی حـــسین است...
«بـــاحـــسین» از «یـــاحـــسین» یـــک نـــقطه کـــم دارد ولـــی...
«یـــاحـــسین گـــفتن» کـــجا و «بـــاحـــسین بـــودن» کـــجا؟؟؟؟