با سلام
دوستان برای اینکه عنوان پروژه آخر ترم کلاس اصول مدیریت آموزشی تکراری نشود می توانند عنوان کار خود را از طریق همین وبلاگ تعلام کنند تا سایر همکلاسیها مطلع شوند:
1- عنوان پروژه آقای محمدعلی توکلی
Twelve tips for incorporating educational theory into teaching practices
2- عنوان پروژه آقای دانش پور
نویسنده: آقای توکلی
صاحبان اندیشه ها و مربیان تربیتی جهان اگرچهاندیشه ها ، یافته ها و نظریه های خوبی ارائه داده اند اما به دنبال این هستند که ما برای ایجاد تغییر و تحول در نظام تعلیم و تربیت چه کاری باید انجام دهیم.
به گفته دکتر شریعتمداری اگر از ما سئوال کنند که معلم چه باید انجام دهد شاید جوابی واضح نداشته باشیم لذا گفته می شود صاحب نظران در نظام تعلیم و تربیت کاسه چه کنم چه کنم دست گرفته اند .
شاید ماهم اگر از تعلیم و تربیت صحبت کنیم راه روشن و کلیدی و برنامه ای از پیش تعیین شده نداریم . بعضی از روش ها و بینش های تعلیم و تربیت را باید در کلاس درس ساخت .
نویسنده: خانم محمدنژاد
س : آیا مدیریت با رهبری مانعه الجمع نیستند ؟
ازدوستان دانشجوَ انتظار می رود بتوانند تفاوت های مدیریت و رهبری تحلیل خود را ارائه دهند و یک تحلیل هم این است که ایندو مانعه الجمع نیستند. یک فرد در سازمانی که مدیریتش را به عهده دارد می تواند رهبر آن سازمان هم باشد.یک رهبر هم می تواند مدیر هم باشد. اما الزاما ممکن است یک مدیر رهبر نباشد.
اگر شخصی که مدیر یک سازمان است یعنی حکم مدیریت قانونی را دارد(قدرت قانونی) و چه خوب است که در کنار آن قدرت مرجعیت (قدرت رهبری)را هم ایجاد کند.یعنی در کنار این حکم شخصی است که ما به عنوان الگو او را انتخاب کردیم و تمام آمال و آرزوها ی ماست و تمام سعی و تلاش خودش را برای نیل به اهداف آن سازمان انجام دهد.آن سازمان ،سازمان موفقی خواهد بود و آن فرد نیز فرد موفقی خواهد بود. یعنی این شخص توانسته با جذابیتهای شخصیتی که داراست بر قلبهای تک تک افراد سازمانش نفوذ کند و خودش پیشرو و جلودار باشد و سازمان را در یک راستا به اهدافش هدایت کند. و چه خوب است که فردی که در سازمان مرجع است مدیر آن هم باشد. چون اثری که روی کارکنان دارد بسیار بیشتر و ماندگار است و بهتر می تواند سازمان را اداره کند. پس مدیریت و رهبری متضاد هم نیستند .بلکه یک شخص می تواند در کنار حکم قانونی مدیریت رهبری باشد که افراد سازمانش او را به خاطر ویژگیهای مناسبش پذیرفته اند.
کسی که مدیر است الزاما رهبر نیست.
کسی که رهبر است معمولا قدرت مدیر را داراست.
نویسنده: خانم محمدنژاد
جلسه ی پنجم پنج شنبه 7 /8/94
آیا مدیریت با رهبری مانعه الجمع هم هستند ؟
یک فرد در سازمانی که مدیریتش را به عهده دارد می تواند رهبر آن سازمان هم باشد.یک رهبر هم می تواند مدیر هم باشد. اما الزاما ممکن است یک مدیر رهبر نباشد.
اگر شخصی که مدیر یک سازمان است یعنی حکم مدیریت قانونی را دارد در کنار این حکم شخصی است که ما به عنوان الگو او را انتخاب کردیم و تمام آمال و آرزوها ی ماست و تمام سعی و تلاش خودش را برای نیل به اهداف آن سازمان انجام دهد.آن سازمان ،سازمان موفقی خواهد بود و آن فرد نیز فرد موفقی خواهد بود.
یعنی این شخص توانسته با جذابیتهای شخصیتی که داراست بر قلبهای تک تک افراد سازمانش نفوذ کند و خودش پیشرو و جلودار باشد و سازمان را در یک راستا به اهدافش هدایت کند.
پس مدیریت و رهبری متضاد هم نیستند .بلکه یک شخص می تواند در کنار حکم قانونی مدیریت رهبری باشد که افراد سازمانش او را به خاطر ویژگیهای مناسبش پذیرفته اند.
کسی که مدیر است الزاما رهبر نیست.
کسی که رهبر است معمولا قدرت مدیر را داراست.
یک شخصی در یک سازمان که اثر بخشیش بیشتر از مدیر سازمان است تا یک جایی می توانداثر گذارباشد چرا که مدیر سازمان باید تصمیم بگیرد.
اما اگر همین شخص در مسند مدیریت باشد و قدرت کاریزماتیک هم داشته باشد می تواند کارهای بسیار عظیمی با کمک کارکنانش انجام دهد .
در دنیای امروز تقریبا بحث مدیریت در حوزه ی آموزش چون با انسان سر و کار دارد رو به فراموشی است و مدیریت دیگر جایز نیست و بهتر است به جای واژه ی مدیریت آموزشی ،رهبری آموزشی جایگزین شود.یعنی به یک معنی در سازمان آموزشی مدیر نقش رهبر آموزشی را دارا خواهد بود.
صاحب نظران در حوزه ی نظریه مدیریت:
نویسنده: آقای روزبه
نکته مهم: باید بتوانید منابع قدرت را توضیح بدهید، و به این پرسش پاسخ دهید که یک مدیر چگونه می تواند از این منابع قدرت استفاده کند و بتوانید تحلیل کنید که کدامیک اولویت دارد.
مدیریت آموزشی: به کارگیری روش ها و شیوه های اداره سازمان های تربیتی با در نظر گرفتن هدف ها و سیاست ها و رویه های کلی تعلیم و تربیت است.
مدیریت آموزشی: یعنی فراهم آوردن شرایط مناسب برای امور آموزشی است که منجر به یادگیری اصیل عمیق و پایدار در فراگیران است (کتاب دکتر علاقه بند) تقریبا از مدیریت به رهبری آموزشی در حال گذر هستیم (در نظریه های مدیریت)
1 ـ برنامه ریزی درسی2 ـ تدریس و یادگیری 3ـ وظایف اجرایی مدرسه 4ـ ارزشیابی 5 ـ نظارت
امروزه به جای مدیریت آموزشی از واژه رهبر آموزشی استفاده می شود.
یادگیری: تغییرات نسبتا ثابت و پایدار در رفتار بالقوه فرد که ناشی از تجربه باشد. زمانی یادگیری درست است که پایدار باشد و نتیجه تجربه باشد و شما در آن عملکرد امکان تکرار تصمیم به شرایط مختلف باشد و مهم تر از این که عمیق باشد.
نویسنده: آقای روزبه
رویکردهای متداول در مدیریت آموزشی:
اـ رویکرد کلاسیک سنتی: در این رویکرد به این مطالب پرداخته شده است. در واقع اولین مطلب که باید توجه کنیم نظریات آن است، تئوری علمی تیلور که بیشتر در مراکز صنعتی ارتباط دارد اما ما در بحث ناچاریم آن را بررسی کنیم. مثلا برنامه ریزی که فایول در صنعت اشاره کرده در آموزش هم به آن نیاز داریم، برنامه ریزی در صنعت و آموزش متفات است اما از یک جنس هستند و کارشان یکی است با ماهیت متفاوت.
ماهیت برنامه ریزی در نظام آموزشی برنامه ریزی برای تربیت و شکل دادن وتعیین شخصیت و بحث های رفتاری و ...
در داخل این رویکرد نظریات زیر وجود دارد:
نظریه مدیریت علمی تیلور، نظریه مدیریت اداری فایول (کارکردها)، نظریه بوروکراسی وبر (ساختار اداری و سازمان)
استعاره نظریه تیلور: مفهوم انسان به عنوان ماشین.
نکات برجسته رویکرد سنتی: تئوری کلاسیک
ـنویسنده : آقای روزبه
فلسفه و مدیریت
ـ تعریف، کارکرد فلسفه مدیریت
ـ وظایف اصلی فلسفه مدیریت
ـ تقسیم بندی علوم
امروزه با تنوع علوم، فلسفه را در کنار علم می بینند (و جدایی بین آن ها قائل شده اند). زمانی که توجه فلسفه معطوف به یک علم می شود (به آن فلسفه هم می گویند) فلسفه آن علم به شمار می ورد. در واقع همان فلسفه علم شناسی است. یعنی به دنبال شناختن علم است.
فلسفه علم یک سیستم فلسفی است که بررسی منظم را درمورد ماهیت، رویش ها، مفاهیم، پیش تصورات علم و مکان و موقعیت آن در نظام تعقلی به عهده دارد.
وظایف اساسی فلسفه علم:
1. مطالعه پیدایش یک علم است. سوال: آیا مدیریت آموزشی یک علم است که فلسفه را در اختیار آن قرار دهیم؟ بله. پس فلسفه چه کمکی به مدیریت آموزشی می کند؟ فلسفه مدیریت آموزشی کمک می کند به روند پیدایش علم مدیریت آموزشی.
تعریف مدیریت آموزشی: فرایندی اجتماعی که با به کارگیری مهارت های علمی، فنی و هنری، تمام منابع مالی و انسانی را سازماندهی و هماهنگ کرده تا به هدف های مورد نظر برسند. مثال هدف ها (اهداف تعلیم و تربیت ـ آموزش و پرورش)
چرا (هزی) را باید در کنار سایر مهارت های علمی و فنی ببینیم؟
ادامه مطلب ...
نویسنده : آقای روزبه
اصول مدیریت آموزشی جلسه اول
کتاب معرفی شده: مدیریت یا رهبری آموزشی ـ نویسنده دیوید سوزا ـ ترجمه خانم دکتر فرخ لقا رییس دانا ـ نشر عابد
تعریف مدیریت: (به معنای عام)
1. فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر کار اعضای سازمان و کار بر کلید منابع قابل دسترسی برای رسیدن به هدف های تعیین شده سازمان. سازمان یعنی جمعی از افرادی که دور هم جمع شده اند به صورت اداری و آگاهانه در راستای یک هدف تلاش می کنند.
2. مدیریت عبارت است از پیش بینی، برنامه ریزی، سازمان دهی، فرماندهی، هماهنگی، کنترل (به منظور رسیدن به اهداف)
3. فرآیند اداره و هماهنگی منابع به صورت کارا و اثر بخش و تلاش جهت رسیدن به اهداف سازمان (رسیدن به اهداف در تمام تعاریف برجسته شده است)
امروزه عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمان ها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد (قضاوتی که در مورد سازمان صورت می گیرد در مورد مدیریت آن اتجام می گیرد)
وظایف مدیریت:
ادامه مطلب ...